خانه سامانه دیدارها و ملاقات ها اخلاق و تشریفات تشریفات در گذر تاریخ کتابخانه آموزش تشریفات نگارخانه درباره ما تماس با ما
.

Content on this page requires a newer version of Adobe Flash Player.

.
راز کامیابی مردان موفق چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

و ان لیس للانسان الی ما سعی

 

  راز کامیابی مردمان موفق چیست؟

 

مقدمه: چندی قبل در غرب کتابی چاپ شد که عنوان آن چنین بود: "9 موردی که مردمان موفق متفاوت عمل می کنند". نویسنده این کتاب خانم هایدی گرانت هالورسون Heidi Grant Halvorson، دارای دکتری روانشناسی انگیزشی  Motivational Psychologyو کارشناس رشته رهبری و انگیزش استو یکی دو کتاب دیگر هم در همین زمینه دارد. در همین مقدمه لازم است گفته شود که مخاطب این کتاب، تنها مقامات عالیه جامعه نیستند که روی سخن او با هر کسی است که می خواهد کاری مهم و چالش برانگیز را انجام دهد و یا عملی ناپسند را ترک کند و به راهنمایی و راهکار نیاز دارد. از آنجا که این کتاب و توصیه های آن در غرب زیاد محل گفتگو و توجه قرار گرفته است، آنرا به طور خلاصه مرور می کنیم.

 

ویژگی های نه گانه موفقیت مردان موفق:

 

نویسنده در همان ابتدای کتاب، این سئوال را مطرح می کند: "چرا شما در بعضی از کارها موفق هستید و در برخی دیگر ناموفق؟"پاسخ مقدماتی او هم این جمله است: وقتی در کاری موفق نمی شوید، سراسیمه و نگران نشوید که شما تنها نستید و بسیار کسان هستند که روی توفیق نمی بینند و به نتیجه مقبول نمی رسند. حتی کسانی هم هستند که بهره هوشی بالا دارند، و صاحب کمالات فراوان، وقتی با شکست رو به رو می شوند متحیر و سرگردان می شوند که چرا با داشتن هوش فراوان و فضلیت بسیار نتوانسته اند، کامیاب شوند؟ حال پس از سال ها تحقیق مشخص شده است که مردمان موفق نه به خاطر داشته ها و دانسته هایشان، که به دلیل تلاش و سعی فراوانشان قرین موفقیت شده اند. نویسنده آنگاه دلایل کامیابی افراد موفق را در 9 مورد زیر مطرح کرده است:

 

1.      دقیق و مشخص تصمیم بگیرید

 

وقتی که تصمیم می گیرید کاری را انجام دهید، سعی کنید تا آنجا که می توانید دقیق و مشخص باشید و روشن و واضح برای خود تعیین تکلیف کنید. مثلا می خواهید کتابی را ترجمه کنید. نگویید که امروز چند صفحه ترجمه می کنم، بلکه تصمیم بگیرید که امروز باید 10 صفحه ترجمه کنم. در نظر دارید که کتابی را حفظ کنید، به طور مشخص معین کنید که هر روز چند صفحه باید از بر کنید. یا اگر می خواهید وزن کم کنید، نگویید که می خواهم وزن کم کنم. بلکه بگویید ظرف 4 هفته باید 5 کیلو از وزن خود بکاهم. یا تصمیم می گیرید که از این پس هر شب ساعت 10 به رختخواب بروید و بخوابید، تا صبح زود بیدار شوید و به کاری خاص مشغول. هیچ اتفاق معمول دیگری نباید این برنامه شما را به تأخیر اندازد.

 

2.      از هر فرصت برای اجرای تصمیم خود بهره بگیرید

      

تعیین دقیق و مشخص یک تصمیم کافی نیست، بلکه باید از برای اجرای آن از هر فرصت سود بجویید. به خود نگویید که چه میزان گرفتار و مشغول کارهای دیگر هستید و چند برنامه کاری دارید. بلکه وقتی تصمیم به انجام کاری گرفتید و آنرا مشخص و معین کردید، کاهلی و غفلت نکنید و انجام آن تصمیم را به عقب نیندازید. بهانه نیاورید که به علت خستگی، گرفتاری و کمبود وقت نتوانستم تلفن کسی را جواب دهم، فلان تعداد صفحه را ترجمه کنم، یا چند صفحه کتاب را حفظ کنم. اما اغلب می بینیم که تصمیم می گیریم، معین و مشخص، اما به دلیل کاهلی و گرفتاریهای روزمره، آنرا انجام نمی دهیم. حال سئوال این جاست: یعنی آن قدر گرفتار و خسته بودید که نتوانستید و وقت نداشتید تصمیم مشخص خود را عملی کنید؟ حتی 5 دقیقه هم وقت پیدا نکردید که تلفن بی پاسخ دوست، همکار و ارباب رجوع را جواب دهید؟ حوصله نداشتید که یک دعای کوچک بخوانید؟

 

برای آنکه یک تصمیم را عملی نمایید، علاوه بر اتخاذ تصمیم، باید زمان آنرا هم مشخص کنید و مثلا بگویید هر روز صبح بعد از نیایش، این کار را انجام خواهم داد یا حتما قبل از خوابیدن باید این تلفن را جواب دهم. یا اگر کسی از شما پرسید فلان کار را کی انجام می دهید؟ جواب شنیدید این هفته، بپرسید کدام روز؟ گفتند دوشنبه- پس فردا، سئوال کنید چه ساعتی؟ تا بگویند ساعت دو بعد از ظهر روز دوشنبه پس فردا. و در همان روز و همان ساعت، کار را به سامان رسانید. حال اگر تصمیم خاصی گرفتید و در ساعتی معینی آنرا انجام ندادید، معنی آن چنین است که انگار شما تصمیم نگرفته اید و یا به جد نیت نکرده بودید که آنرا انجام دهید. بسیاری از ما یک فهرست از کارهایی را که باید انجام دهیم، تهیه می کنیم و تصمیم می گیریم که در زمان های مشخصی انجام دهیم، اما بیشتر آنها زمین می ماند و صورت نمی پذیرد. مسئله جالب آن است که چون همت نکرده ایم کار مشخصی را صورت دهیم، بعد از آن احساس گناه می کنیم و این احساس گناه، همچون خوره به جان ما می افتد و نیروی باقی مانده ما را هم تحلیل می برد.

 

اما جالب تر آن است که مطالعات نشان داده است که اگر تصمیم به کاری گرفتیم و زمان انجام آنرا هم به جد معین کردیم، مغز ما به طور خودکار برنامه ریزی می کند و امکان انجام آنرا فراهم می سازد. همین مطالعات نشان داده است که وقتی زمان انجام کاری را از قبل تعیین می کنیم، مغز می تواند فرصت ها را تا سه برابر بیشتر از زمان لازم برای انجام یک کار مشخص، نشان دهد. (این تحقیق ما را به یاد این جمله معروف می اندازد که خدا می فرماید: از تو حرکت از من برکت!)

  

3.      هنگام انجام کار، از مقیاس و میزان برای اندازه گیری بهره گیرید

      

وقتی سرگرم انجام کاری مشخص و در زمان معین شدید، مرتب اندازه گیری نمایید تا دقیقا بدانید چقدر از کار را انجام داده اید و چه مقدار باقی مانده است. البته برخی از کارها مانند تلفن کردن، مرتب کردن میز کار و خرید های روزانه و مانند آن زمان زیادی نمی خواهد و به محض آنکه کار به سامان آمد، تصمیم محقق شده است. اما اگر انجام کاری در طول مدتی معین باید به طور مرتب انجام شود تا به پایان برسد، کنترل میزان انجام شده و مقدار باقی مانده، ضروری است. باید بدانید که ظرف یک ماه و یک هفته و حتی یک روز، چه حجم و میزانی از کار تمام شده و چه مقدار باقی مانده است. اگر در این کار قصور کنید، توفیق کلی شما لطمه خواهد دید و حتی ممکن است که کار ناتمام بماند. (باز هم باید به ضرب المثل دیگری اشاره کنم: "چه کسی کار کرد؟ انکه کار را تمام کرد"). البته لازم نیست که کس دیگری کار شما را کنترل کنید، بهترین داور و ناظر کارهایتان، خود شما هستید. راستی یادآوری می کنم که عنوان اصلی این مقاله، "9 موردی است که مردمان موفق متفاوت عمل می کنند"!

 

4.      خوش بین واقع بین باشید      

وقتی که انجام کاری را مشخص می کنید و مدتی را برای پایان رساندن آن تعیین می نمایید، با دید مثبت اما واقع بینانه نسبت به چگونگی انجام آن برنامه ریزی کنید. اولا به توانایی خود ایمان داشته باشید که نقش عظیمی در توفیق شما و حفظ انرژی و شادابی در طول انجام کار خواهد داشت. ولی کارهای سخت را دست کم نگیرید و فکر نکنید که همه کارها به سادگی و به آسانی، پایان خوش و موفق دارد. ثانیا انجام هر کاری نیاز به زمان لازم، برنامه ریزی، تلاش و پشتکار هم دارد. مطالعات نشان داده است که خوش خیالی بی دلیل و این که عمل مورد نظر به سهولت و بدون سختی زیاد انجام خواهد شد، از تدارک آمادگی لازم برای پایان رساندن خوش آن خواهد کاست و به طرز غیر قابل باوری، انواع مشکلات را بروز خواهد داد و موفقیت را در اکثر موارد غیر قابل دسترس خواهد ساخت. (نکته مهم آن است که بسیاری از ما ایرانیان، به خاطر هوش سرشار و توان فوق العاده خود ایمان داریم و انصافا هم ایمان ما، پایه های استواری دارد، اما برای انجام بیشتر کارها، از وقت گذاشتن و برنامه ریزی غفلت می ورزیم و چون تجربه های زیادی از انجام کارها در فرصت کم و به اصطلاح "دقیقه نود"داریم، هنگام تصمیم گیری، نمی توانیم مدت لازم برای انجام هر کار و زمان پایان آنرا مشخص نماییم و اغلب، قولهایی می دهیم که مبنای زمانی محکمی ندارد. زیرا چون از اصل سوم یعنی اندازه گیری درست و تعیین واقعی میزان توانمندی ها و امکانات خود و اطرافیان خویش غافلیم، جدول زمانبندی و گاه برنامه ریزی منسجمی نداریم، نتیجتا، سر رسیدی را که برای پایان کار اعلام می کنیم، محقق نمی شود. با این وصف، که اگر هوش سرشار و تلاش بسیار ما با عوامل گفته شده ترکیب شود، بسیار کارها در وقت معین به عاقبت خوش و موفق خواهد رسید. به همین خاطر، یک بار دیگر یادآوری می شود که باید متفاوت عمل کنیم. ضمنا یادمان نرود که زمان روز و هفته و ماه و سال محدود است و از 24 ساعت، 7 روز و 52 هفته بیشتر نیست).       

 

5.       هنگام انجام کار، سعی کنید بهتر انجام دهید، خوب انجام دادن کافی نیست!

      

بسیاری از ما همان گونه که گفته آمد، به هوش سرشار، توان فیزیکی و شخصیت قوی خود واقفیم. اما به میزان فعلی این خصوصیات رضایت می دهیم و تلاش نمی کنیم که هوشمند تر و توانمند تر شویم و شخصیت خود را متعالی تر سازیم. واقعیت آن است که اگر برای ارتقای این ویژگی ها تلاش نکنیم و به آنچه می دانیم و بلدیم  بسنده کنیم، طبعا در جا خواهیم زد و مهارت های جدیدی فرا نخواهیم گرفت، و در نتیجه، از دیگران عقب خواهیم ماند. (و حاصل کار و تلاش ما کمتر از آنچه دیگران در زمان و سرمایه برابر با ما به دست می آورند، کمتر خواهد بود. در همین کشور خودمان، در برخی از رشته های علمی و فنی، به سرعت در حال پیشرفت هستیم، در برخی دومین و سومین مقام دنیا، و در بعضی دیگر، جزء ده کشور اول دنیا هستیم. اما در برخی دیگر، از کشورهایی که چندین دهه قبل به مراتب از آنها جلوتر بودیم، عقب مانده ایم).

 

در این میان، پاره ای از افراد تصور می کنند که ایمان ثابت است و قابل ارتقا نیست. اما مطالعات اخیر نشان داده است که ایمان هم می تواند با تلاش بیشتر، ارتقا یابد، عمق گیرد و دامنه اش، توسعه یابد. (نکته ای که در آموزه های دینی و فرهنگی مورد تأکید است). این مسئله هم ثابت شده است که وقتی کسی ایمانش قوی تر شود، توانایی هایش هم افزون می گردد و قادر خواهد بود مهارت های جدید کسب کند و با آن، به گزینه های بیشتری دست یابد و در مقایسه با قبل، بهره بیشتری از تلاش هایش به دست آورد. طرفه آنکه وقتی کسی مهارت های جدیدی می یابد و گزینه هایش افزون می شود و چون می تواند بهتر عمل کند، دیگر به نیتجه کارهای خوب قبلی خود رضایت نخواهد داد و از آن گذشته، از لحاظ روانی نیز رضایت مندی بیشتری نصیب خواهد برد و از انجام کارهای جدید خود هم، لذت بیشتری برده، تعادل روانی او نیز افزون خواهد شد. (برای مثال وقتی کودکی ایستادن و راه رفتن می آموزد، دیگر به نشستن قناعت نمی کند، کشاورزی که با کمباین محصول خود را درو می کند، زودتر به نتیجه می رسد و ضایعات محصولش کمتر می شود، کسی که شنا می کند، از کسی که کنار استخر نشسته است، لذت بیشتری می برد و راننده ای که مهارت خلبانی فرا می گیرد، دیگر به راندن در جاده ها نمی اندیشد که جاده ها زیر پای او است. البته برای این مهارت اخیر، حتما باید به بند 4 توجه کنیم و واقع بین باشیم که در این مورد و موارد مشابه، خوش بینی تنها، کافی نیست).     

 

6.      پشتکار داشته باشید و از سختی ها نهراسید

      

بسیاری از کارها آسان و بدون زحمت به نتیجه نمی رسد و باید برای اموری که زمان بر است، وقت گذاشت و پشتکار داشت و سختی های آنرا به جان خرید. تحقیقات نشان داده است که افراد سخت کوش، در زمان تحصیل بیشتر می آموزند و نمرات بالاتری می گیرند. در برخی از کالج های نظامی که آموزش های عملی سختی دارند، در پایان همان سال اول معلوم می شود که کدام دانشجویان، جزء فارغ التحصیلان ممتاز خواهند بود و به مدارج بالای نظامی خواهند رسید. در مسابقات ورزشی نیز، کسی که بیشتر از بقیه زحمت کشیده، تلاش کرده، تمرینان سخت تری انجام داده، شانس بیشتری برای کسب مدال دارد. 

 

خبر خوش آن است که اگر کسی فکر می کند نه قبلا و نه اکنون پشتکار کافی نداشته و ندارد، نمی تواند موفق شود، سخت در اشتباه است. پشتکار و سختی کشیدن، خصلت مادرزادی نیست که فقط افراد موفق آنرا نصیب برده باشند. خیر! هر کس اراده کند، می تواند این دو خصوصیت را به نمایش گذارد. همان طور که پیشتر گفته شد، همه می توانند با تلاش، برنامه ریزی، و مقاومت و با داشتن یک طرح راهبردی، قرین موفقیت و از نتیجه کار خود، حتی متعجب شوند. (ما بسیاری از افراد معلول را می شناسیم و دیده ایم که علی رغم ناتوانی های مشهود، کارهای عجیب و حیرت آوری انجام می دهند که بعضی از افراد دارای توانمندی بدنی، قادر به انجام آنها نیستند. آنها فقط تلاش کرده اند، هدف خود را در در چارچوب یک جدول زمان بندی شده تعقیب کرده، با پشتکار به موفقیت رسیده اند).    

 

7.      اراده خود را قوی سازید

      

اراده هم ساختاری شبیه ماهیچه های بدن دارد و اگر تمرین مرتب و منظم نداشته باشد، به مرور زمان ضعیف می شود. (مثلا می بینیم که برخی از مردان که پا به سن می گذارند، اراده آنان دیگر مانند دوران جوانی نیرومند و قوی نیست). اما اگر مرتب آنرا بکار بریم و از آن استفاده کنیم، قوی و قوی تر می شود و می تواند هنگام نیاز در هر زمان، آماده باشد و ما در راه رسیدن به اهدافمان کمک کند.

 

برای قوی ساختن اراده، تصمیم بگیرید کاری بکنید که در شرایط معمول جرأت انجام آنرا انجام ندارید و اصلا فکر نمی کنید که عمرا آنرا انجام دهید. برای نمونه(بروید پرش از ارتفاع با طناب(بانجی جامپینگBungee Jumping)، کفش های تیغه ای (Blade)سوار شوید و از پله ها پایین بیایید) اراده کنید که در زمان کوتاهی 100 بار دراز و نشست انجام دهید یا وقتی قوز کرده اید، صاف بنشینید و صاف بایستید،یا اساسا همه این ها را فراموش کنید و سعی کنید که یک مهارت جدید فرا گیرید (مثلا بروید کلاس خوش نویسی یا نقاشی، یا آواز) یا اصلا نمی خواهد کاری بکنید، فقط وقتی که شدیدا می خواهید یک کاری را انجام دهید، اراده کنید که آنرا انجام ندهید (ناخن خود را نجوید، موقع حرف زدن با چیزی بازی نکنید، در یک جلسه اداری کمتر حرف بزنید، مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه خود را تماشا نکنید). اگر سیگار می کشید، آن را ترک کنید. وقتی کسی به شما ناسزا گفت، خودتان را کنترل کنید و اراده کنید که جوابش را ندهید و یا با ملایمت او را نگاه کنید(و به گفته قرآن کریم، به او سلام کنید).

 

اول که اراده می کنید این کار را بکنید یا نکنید، احساس خواهید که سخت و گاه طاقت فرسا است، اما کم کم آسان و آسان تر خواهد شد و این، یعنی تمرین دادن اراده. جالب آنکه به تدریج قدرت اراده شما به اندازه ای قوی خواهد شد که دوباره احساس خواهید کرد که دوباره اراده ای قوی دارید و (مانند دوران جوانی) می توانید از پس کارهای سخت بر آیید.

 

8.      مغرور و وسوسه نشوید

      

گفتیم که اراده خود را قوی سازید اما نگفتیم که دست به هر کاری بزنید. مهم است بدانید که اراده هم مثل هر چیز دیگری ظرفیت دارد و ظرفیت آن بسته با اشخاص با توان فیزیکی متفاوت، در سنین کم و زیاد و در شرایط گوناگون زیستی و اجتماعی فرق می کند و اگر کار بیش از ظرفیت بر آن نهیم(یا دچار زیان و خسران و ضایعات و تلفات می شود و در مقیاس کمتر، نقصان اعتبار و حیثیت) دلزدگی به بار  می آورد.

 

اولا سعی نکنید که دو کار نیاز به اراده قوی را همزمان انجام دهید (و به اصطلاح خودمان با یک دست دو تا هندوانه بر ندارید). برای مثال اگر سیگار می کشید و وزن تان بالا است، ترک سیگار و رژیم لاغری را با هم شروع نکنید. ثانیا  گفتیم اراده خود را قوی سازید و سختی را بر خود آسان کنید. اما نگفتیم که خود را شکنجه کنید و آزار دهید. مردمان موفق به خوبی می دانند که در وقت ضرورت (باید لگام سمند غرور و وسوسه را کشید و) انجام یک کار سخت را نباید سخت تر کرد. (در این جا، باید یک بار دیگر، به بند 4 مراجعه کنیم که مردان موفق، واقع بین هم هستند).

 

9.        بر کاری که باید انجام دهید، تمرکز کنید

      

یعنی بر کاری که می خواهید انجام دهید متمرکز شوید نه کاری را که نباید بکنید. مثلا اگر می خواهید که وزن کم کنید یا سیگار و یا یک عادت بد دیگر را ترک نمایید، به سیگار نکشیدن، زیاد نخوردن و انجام ندادن کار بد فکر نکنید و با خود نگویید که نباید این کار را نکنم. بلکه بگویید به جای سیگار نکشیدن، چه کاری دیگر باید انجام دهم(مثلا آدامس بجوم یا) خود را سرگم کاری دیگر کنم، از سبزیجات و میوه ها بخورم و به جای عادت بد، این کار خوب را انجام دهم. زیرا مطالعات نشان داده است که سرکوب تمایلات موجود و فکر کردن به و متمرکز شدن بر روی آنها، مسئله را وخیم تر و ما را نسبت به آن مشکل موجود حساس تر می کند. (این مطالعات دقیقا همان نتیجه ای را نشان می دهد که ما در ضرب المثل می گوییم: "ترک عادت مو جب مرض است")

 

در این خصوص کارشناسان غربی توصیه می کنند که هنگام بروز احساس یک عکس العمل نامناسب، خود را کنترل و اراده کنیم و به یک کار جایگزین متوسل شویم. مثلا اگر در مقابل ناملایمات، زود عصبانی می شویم (و به اصطلاح زود از کوره در می رویم و نقطه جوش ما به جای 100، حدود 16-15 درجه است)، این بار که به یک قضیه ناملایم برخوردیم، سه بار نفس عمیق بکشیم و در درون ذهن، خود را آرام سازیم. با این رویه، کم کم آتش فشان خشم ما فروکش خواهد کرد( و پس از مدتی سرد خواهد شد، آن طور که حتی انفجار بمب هم ما را عصبانی نخواهد کرد).

 

خانم گرانت هالورسون در پایان ضمن ابراز امیدواری که موارد نه گانه فوق بتواند خوانندگان آنرا نسبت به توانایی خفته خود آگاه سازد و به آنها نشان دهد که می توانند در سایه تقویت اراده و سخت کوشی و پشتکار همراه با برنامه ریزی و یک طرح راهبردی منظم، در سایه واقع بینی خوش بینانه، بدون آنکه اسیر وسوسه و غرور شوند، نیازهای خود را به طور دقیق، مشخص نمایند و از هر فرصت برای تحقق آنها بهره گیرند و با جایگزین کردن رفتارهای خوب به جای عادات ناپسند، چندان  قرین موفقیت شوند که حتی خود نیز از نتیجه کار خویش متعجب شوند. 

 

وی در پایان این جمله جالب را گفته است: "نیازی نیست که ما برای حصول کامیابی، خودمان را تغییر دهیم، بلکه باید به شکل دیگری متفاوت از آنچه تا حال انجام داده ایم، عمل کنیم".       

 

نکته پایانی: جانا سخن از زبان مای می گویی

واقعیت مطلب آن است آنچه خانم هالورسون پس از سالها تحصیل و تحقیق بدان ها رسیده است، به کرات و به مراتب قوی تر در فرهنگ ما و در کلام بزرگان دین و دانش ما آمده است. اما ظاهرا ما اگر این مطالب را از زبان دیگران بشنویم، بهتر قبول می کنیم. در هر حال، نگارنده هم با سخن آخر خانم هالورسون همراه می شود و ابراز امیدواری می کند که موارد فوق و بسیاری از نصایح و پندهای مشابه موجود در تجربه و تاریخ خودمان، ما را بکار آید و قدرت کلام  خداوند رحمان، دامنه عمیق ایمان و هوش خدادادی فراوان، ملت ایران را مدد ساز شود و همواره به مقاصد متعالی تر رهنمون گردد. انشاءالله